به نام خداوند جان آفرین
بازیهای نقش مخفی در یک دهه گذشته در کشور عزیزمان فراگیری چشمگیری داشته و پلتفرمها در ترویج آن نقش مهمی را ایفا کردند، امروزه در همه دورهمیها و کافه ها شاهد برپایی این بازیها هستیم، اما…
چرا به جای تلاش برای شکست مافیا که همزاد پنداری با آن نداریم، برای پیروزی ایران تلاش نکنیم. برای شکست دادن تورانیان؛ من به عنوان یک ایرانی دوست دارم تا در هیبت یک پهلوان به توران حمله کنم و سیاوش که عزیز دل ایرانیان هست و حالا در توران محاصره شده است را نجات دهم.
به همین جهت تیم ما یک بازی با پس زمینه داستان سیاوش شاهنامه فردوسی طراحی کرده تا فرهنگ غنی ایرانی و اخلاق پهلوانی با آن به همگان یادآوری شود.
همچنین تیم ما پس از اتمام طراحی این بازی، مشغول طراحی بازی دیگری متاثر از داستانهای دیگر شاهنامه است که بلافاصله پس از معرفی این بازی از آن رونمایی خواهد کرد.
که افراسیاب آمد و صدهزار گزیده ز ترکان شمرده سوار
سوی شهر ایران نهادست روی وزو گشت کشور پر از گفت و گوی
روایت بازی؛
چنین بود رای جهان آفرین که او جان سپارد به توران زمین
سیاوش پسر کیکاووس پس از گذر از آتش و رفع اتهامات، با شنیدن خبر لشکرکشی افراسیاب به همراه رستم آماده نبرد با او میشود، اما به دلیل دسیسههای سودابه و دستورهای اشتباه کیکاووس، سیاوش از بازگشت به ایران پشیمان میشود و به پیشنهاد پیران ویسه به توران پناهنده سیاسی میشود، پیران ویسه که از سپهسالاران توران است و شخصیت خاکستری دارد به سیاوش کمک میکند و او را پناه میدهد، افراسیاب به دلایل بسیاری با سیاوش خوب رفتار میکند و دختر خود یعنی فرنگیس را به عقد او درمیآورد، سیاوش در توران شهر سیاوشگرد را بنا میکند و فرزندش یعنی کیخسرو، بزرگترین پادشاه شاهنامه، در آن شهر به دنیا میآید، اما…
گرسیوز برادر افراسیاب دسیسه میکند تا سیاوش را بکشد، افراسیاب فریب میخورد، گرسیوز با گروی زره که قبلا از سیاوش کینه به دل داشته به کاخ سیاوش میروند با فریب گرسیوز، سیاوش به خاک میافتد و گرویزره سر از تن سیاوش جدا میکند…
رستم که این خبر را میشنود به خونخواهی سیاوش لشکری میکند، گودرز و توس و گیو و تعداد زیادی از پهلوانان به توران حمله میکنند تا انتقام خون سیاوش را بگیرند، اما…
فرض بازی؛
سیاوش هنوز زنده است و سپاه توران در حال عزیمت به کاخ او در سیاوشگرد هستند تا او را بکشند، سپاه ایران هم که از دسیسه تورانیان با خبر شدند برای نجات جان سیاوش به سمت توران لشکر کشیده است تا سیاوش را نجات دهند، اگر ایرانیان موفق شوند تورانیان را در نبرد شکست دهند جان سیاوش را نجات دادهاند.
تعداد بازیکنان؛
این بازی مثل تمام بازیهای نقش مخفی یک گرداننده یا به قول ما راوی دارد که بازی را مدیریت کند.
تعداد نفرات این بازی از 5 تا 15 نفر می باشد که در دفترچه راهنما تمام مدل های بازی کاملا توضیح داده شده.
ما در اینجا برای مثال بازی 12 نفره را توضیح می دهیم.
دوازده نفر در بازی حضور دارند، هفت ایرانی و پنج تورانی.
روایت بازی؛
دوازده نفر در بازی حضور دارند که هر کدام یک نقش دارند، یا ایرانی یا تورانی، هر بار یک نفر به عنوان سپهسالار باید سپاهی متشکل از چند بازیکن تشکیل دهد تا این سپاه به جنگ تورانیان رود، تمام دوازده نفر باید راجع به تشکیل شدن این سپاه نظر بدهند، در پایان اگر اکثریت موافق تشکیل این سپاه باشند سپاه برای نبرد راهی میشود و اگر تورانی در این سپاهِ تشکیل شده باشد توران پیروز نبرد است و اگر تمام سپاه ایرانی باشند ایران پیروز میدان است، پس نکته مهم؛ ایرانیان باید تلاش کنند با استفاده از قابلیتهای خود از ورود تورانیان به سپاه جلوگیری کنند. اما اگر رای نیاورد منحل میشود و سپهسالاری به بازیکن دیگری میرسد. در پایان اگر تعداد پیروزیهای توران بیشتر باشد تورانیان پیروز میشوند اما اگر تعداد پیروزیهای ایرانیان بیشتر باشد بازی به مرحله نبردهای تن به تن میرود، در این مرحله اگر ایرانیان موفق به شناسایی و کشتن تورانیان بشوند بازی را میبرند.
شب معارفه بازی چگونه است؟
شب معارفه بازی، راویِ بازی، پس از پخش کردن کارتها، از همه میخواهد تا چشمها را ببندند و مشتهای خود را جلو بیاورند، سپس از هر شخصیت میخواهد تا طبق شخصیتی که گرفته چشمانش را باز کند و افرادی را بشناسد، در بخش بعد با دلیل مشخص میکنیم که شخصیتها چه وظایفی در بازی دارند.
بازیکنان ایرانی و تورانی چه کسانی هستند؟
ایرانیها: سیاوش، کیخسرو، فرنگیس، رستم، توس، گیو و گودرز
تورانیها: افراسیاب، گرسیوز، گروی زره، پیران ویسه و پولادوند
ایرانیان
- سیاوش
رستم، پدرخوانده سیاوش و حامی اوست، پس از داستان سودابه، سیاوش به توران پناهنده شد.
در توران پیران ویسه از بزرگان و پهلوانان توران به سیاوش پناه میدهد و افراسیاب دختر خودش فرنگیس را به عقد سیاوش درمیآورد، حاصل ازدواج سیاوش و فرنگیس پسری به نام کیخسرو است. در آخر افراسیاب به دسیسه برادرش گرسیوز، تصمیم به قتل سیاوش میگیرد، گرویزره را برای کشتن سیاوش راهی سیاوشگرد میکنند.
پس: سیاوش تورانیان را میشناسد؛ راوی صدا میزند، سیاوش چشم باز کند، از گروی زره و گرسیوز میخواهد همانطور که چشم بسته هستند کف دستان خود را نشان دهدند، سیاوش این دو نفر را میشناسد اما نمیداند کدام یک گرویزره است و کدام یک گرسیوز.
وظیفه سیاوش در نبرد تن به تن: سیاوش باید در طول بازی به قدری باهوش باشد تا از روابط به دست آمده بتواند گرویزره را تشخیص بدهد و مراقب باشد تا او نتواند او را بشناسد.
- کیخسرو
پسر سیاوش و فرنگیس، کیخسرو پس از کشته شدن سیاوش به ایران میآید، سپاهی تشکیل میدهد و در نهایت گرسیوز و سپس افراسیاب را میکشد و انتقام پدر خود را میگیرد.
پس: کیخسرو در شب معارفه هیچ کسی را نمیبیند و باید در طول بازی شخصیتها را بشناسد.
وظیفه کیخسرو در نبرد تن به تن: کیخسرو باید در طول بازی گرسیوز و افراسیاب را شناسایی کند، در نبرد تن به تن اگر موفق به شناسایی گرسیوز شود او را میکشد و سپس اگر موفق به شناسایی افراسیاب شود او را هم میکشد.
- فرنگیس
دختر افراسیاب و همسر سیاوش و مادر کیخسرو، فرنگیس و کیخسرو پس از کشته شدن سیاوش با کمک پیران ویسه از دسیسههای تورانیان در امان میمانند.
پس: فرنگیس پدر و همسر خود را که در دو لشکر متفاوت هستند میشناسد، راوی صدا میزند، فرنگیس چشم باز کند، از افراسیاب و سیاوش میخواهد همانطور که چشم بسته هستند کف دستان خود را نشان دهدند، فرنگیس این دو نفر را میشناسد اما نمیداند کدام یک افراسیاب است و کدام یک سیاوش.
فرنگیس در نبرد تن به تن نقشی ندارد.
- رستم
رستم، پدرخوانده سیاوش، که برای خونخواهی به توران لشکر کشیده، در نبرد با گرسیوز میجنگد و دیوی به نام پولادوند را میکشد.
پس: راوی صدا میزند، رستم چشم باز کند، از گرسیوز و سیاوش میخواهد همانطور که چشم بسته هستند کف دستان خود را نشان دهدند، رستم این دو نفر را میشناسد اما نمیداند کدام یک گرسیوز است و کدام یک سیاوش.
وظیفه رستم در نبرد تن به تن: رستم در طول بازی باید سعی کند تا پولادوند را تشخیص دهد و در نبرد او را بکشد.
- توس
توس از جمله پهلوانان عجیب شاهنامه هست که گاهاً با تصمیمات عجولانه و نسنجیده ایرانیان را به دردسر میاندازد، توس پسر نوذر از پادشاهان ایران است اما چون نوذر به دست افراسیاب کشته میشود بزرگان ایران پسرش یعنی توس را مناسب پادشاهی نمیبیند و زوطهماسب را شاه ایران میکنند. پس توسِ بازی نقش مهمی در پیروزی یا شکست دارد، که اگر کمی غفلت کند توسط پولادوند کشته میشود و اگر توس کشته شود، گیو نیز کشته میشود.
پس: راوی صدا میزند، توس چشم باز کند، از گیو و پولادوند میخواهد همانطور که چشم بسته هستند کف دستان خود را نشان دهدند، توس این دو نفر را میشناسد اما نمیداند کدام یک پولادوند است و کدام یک گیو.
وظیفه توس در نبرد تن به تن: اگر در این نبرد پولاوند بتواند توس را تشخیص دهد، توس و گیو هر دو کشته خواهند شد، پس توس موظف است به نحوی بازی کند که پولادوند او را نشناسد تا جان خود و گیو را نجات دهد که در غیر این صورت احتمال شکست ایران بسیار زیاد میشود.
- گیو
یکی از پهلوانان دوست داشتنی شاهنامه، پسر گودرز، از تبار کاوه آهنگر، پدر بیژن و نجات دهنده کیخسرو از دست تورانیان و کشنده گرویزره ملعون.
پس: گیو که پهلوان نامی ایران در میدان است اصلا نیاز ندارد که در شب معارفه کسی را بشناسد و کاملا ناآگاه وارد میدان میشود.
وظیفه گیو در نبرد تن به تن: باید گروی زره را تشخیص دهد و او را بشناسد و ایران پیروز میدان میشود.
- گودرز
گودرز یکی از بزرگترین و نامآورترین سپهسالاران ایرانی و پیروز نبرد دوازده رخ، از تبار کاوه و پدر رهام و گیو و بهرام که در نهایت پیران ویسه را در نبرد میکشد.
پس: گودرز کاملا ناگاه وارد بازی میشود و کسی را در شب معارفه نمیشناسد.
وظیفه گودرز در نبرد تن به تن: گودرز باید سعی کند تا پیران ویسه را در طول بازی تشخیص دهد و در شب نبرد او را بکشد.
تورانیان
- افراسیاب
افراسیاب آگاهترین فرد در بازیسیت، تمام یاران خود را به جز پیران ویسه میشناسد.
پس: راوی ابتدا صدا میزند و میگوید افراسیاب و گرسیوز و گروی زره چشم باز کنند و همدیگر را به نقش بشناسند، سپس از گروی زره و گرسیوز میخواهد تا چشم ببندند و سپس از پولادوند میخواهد تا چشم باز کند و افراسیاب و پولادوند همدیگر را میشناسند.
افراسیاب به عنوان قدرتمندترین آگاه بازی نقشی در نبردها ندارد و وظیفه دارد تورانیان را به طوری فرماندهی کند که تورانیان در جنگها پیروز شوند و کار به نبرهای تن به تن نرسد.
- گروی زره
به کمک گرسیوز، سیاوش را به حیله به خارج از شهر میکشند و سرش را با کینهای که از قبل داشته میبرد.
پس: گروی زره در بازی فقط افراسیاب و گرسیوز را به نقش میشناسد.
وظیفه گروی زره در نبرد تن به تن: باید سیاوش را پیدا کند و او را بکشد در این صورت توران پیروز میدان خواهد شد.
- گرسیوز
برادر افراسیاب است که برای کشته شدن سیاوش دسیسه میکند و در نهایت به دستان کیخسرو کشته میشود.
پس: گرسیوز شب معارفه با افراسیاب و گروی زره چشم باز میکند و همدیگر را به نقش میشناسند.
گرسیوز در نبردهای تن به تن وظیفهای ندارد.
- پولادوند
از دیوهای سرزمین توران هست که در جنگ با ایران به درخواست افراسیاب به سپاه توران اضافه میشود و در نهایت به دستان رستم کشته میشود.
پس: پس از اینکه تورانیان یکدیگر را شناختند و چشم بستند، افراسیاب و پولادوند با هم چشم باز میکنند و یکدیگر را میشناسند، اما پولادوند، گرسیوز و گروی زره را نمیشناسد.
وظیفه پولادوند در نبرد تن به تن: باید توس را پیدا کند و او را بکشد در این صورت گیو نیز از بازی خارج میشود.
- پیران ویسه
یکی از شخصیتهای خاکستری تورانیان است، سپهسالار تورانیان و مردی با دانش و سیاست. سیاوش ابتدا به او پناهنده میشود و سپس به پیشنهاد او با فرنگیس ازدواج میکند.
پس: پیران ویسه در شب معارفه چشم باز میکند و کف دست کیخسرو و فرنگیس را میبیند اما نمیداند کدام یک کیخسرو و کدام یک فرنگیس است. سپس راوی میخواهد که سیاوش و فرنگیس دست ها را پایین بیاورند و افراسیاب، گروی زره و گرسیوز همانطور که چشم بستهاند با دستشان خودشان را به پیران معرفی کنند. به این ترتیب پیران ویسه پس از افراسیاب، آگاهترین شخصیت بازی است در حالی که هیچ کدام از هم تیمیهایش او را نمیشناسند و همینطور پیران یار مخفی تورانیان یعنی پولادوند را نمیشناسد.
پیران ویسه در نبردهای تن به تن وظیفهای ندارد.
نبردها
پس از مشخص شدن شخصیتها و پس از انجام مراسم شب معارفه، به سراغ نبردها میرویم.
سپهسالار
یک نفر سپهسالار میشود، سپهسالار به تشخیص راوی انتخاب میشود. او موظف است یک لشکر تشکیل دهد تا به جنگ تورانیان برود، اگر اکثریت با تشکیل این سپاه موافق باشند سپاه راهی نبرد میشود و اگر موافق نباشند سپاه منحل میشود و سپهسالاری به شخص سمت چپ میرسد. اما اگر سپاه تشکیل شود، سپهسالار بعدی به انتخاب سپهسالار قبلی انتخاب میشود.
سپهسالار اول نفرات خود را معرفی میکند، همه راجع به اینکه موافق تشکیل یا عدم تشکیل سپاه هستند صحبت میکنند و استدلالهای خود را بیان میکنند، در پایان صحبتها رای گیری میشود، آیا با تشکیل سپاه موافق هستید؟ اگر اکثریت موافق بودند طبق نوع نبرد، نتیجه نبرد مشخص میشود اما اگر مخالفت شود، سپهسالاری به نفر بعدی میرسد، همین روند تکرار میشود، اگر باز مخالفت شد سپهسالاری به نفر سوم میرسد و سپس نفر چهارم، اما فرق نفر چهارم در این است که دیگر صحبت و رای گیری نمیشود، سپاه برای نبرد تشکیل میشود.
هفت نبرد در بازی باید انجام شود، اگر تورانیان چهار نبرد را ببرند، پیروز نهایی بازی هستند و اگر ایرانیان چهار نبرد را ببرند بازی وارد مرحله نبردهای تن به تن میشود.
چگونه مشخص میشود در یک نبرد ایران پیروز شده یا توران؟ ایرانیان باید مراقب باشند که در سپاهی که تشکیل میشود تورانی نباشد.
مدل نبردها
نبرد ستاره دار: در این نبرد اگر حداقل یک شکست رو شود، توران پیروز میشود و بازی دارای رخداد است.
نبرد عامت سوال دار: در این نبرد اگر حداقل دو شکست رو شود، توران پیروز میشود، در صورت شکست سپهسالار میتواند یک نفر را با گرزش بکشد.
شماره نبردها
نبرد اول: نبرد ستاره دار، چهار نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد دوم: نبرد ستاره دار، چهار نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد سوم: نبرد ستاره دار، پنج نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد چهارم: نبرد علامت سوال دار، هفت نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد پنجم: نبرد ستاره دار، شش نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد ششم: نبرد علامت سوال دار، هفت نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نبرد هفتم: نبرد ستاره دار، شش نفر باید در سپاه حضور داشته باشند.
نتیجه نبردها
پس از تشکیل سپاه، راوی از همه میخواهد تا چشمانشان را ببندند، سپس افرادی که داخل سپاه هستند با چشمان بسته دستهایشان را بالا میآورند و با اعلام راوی، نتیجه نبرد را اعلام میکنند، ایرانیان با علامت شصت دست باید اعلام پیروزی کنند، تورانیان میتوانند با توجه به بازی خودشان یا اعلام پیروزی یا اعلام شکست کنند. سپس دستها را میاندازند، همه چشمها را باز میکنند، راوی نتیجه نبرد را اعلام میکند، اگر بگوید همه پیروزی نشان دادند، ایران پیروز آن نبرد میشود، اما اگر در نبرد های سریع حداقل یک شکست و در نبردهای سخت حداقل دو شکست دیده باشد با اعلام رایها میگوید که توران پیروز شده است.
هفت نبرد در بازی باید انجام شود، اگر تورانیان چهار نبرد را ببرند، پیروز نهایی بازی هستند و اگر ایرانیان چهار نبرد را ببرند بازی وارد مرحله نبردهای تن به تن میشود.
پایان بازی
اگر تورانیان موفق به پیروزی در چهار نبرد بشوند که بازی با پیروزی تورانیان تمام میشود.
اما اگر ایرانیان موفق به چهار پیروزی بشوند؛ بازی وارد نبردهای تن به تن میشود.
در طول بازی، ایرانیان و تورانیان باید تلاش کنند هویت شخص مورد نظر خود را پیدا کنند. راوی از همه میخواهد تا چشمها را ببندند.
نبرد اول: رستم و پولادوند؛ رستم چشم باز کند و پولادوند را تشخیص دهد. اگر درست تشخیص دهد پولادوند کشته میشود و اگر اشتباه تشخیص دهد خودش کشته میشود و اگر کاری نکند اتفاقی نمیافتد و در پایان راوی به همه نتیجه را اعلام میکند.
مثلا: پولادوند آقای سوم بود که به دستان رستم کشته شد. یا اتفاق خاصی در نبرد نیفتاد. یا رستم آقای پنجم بود که به دستان پولادوند کشته شد.
نبرد دوم: پولادوند و توس؛ اگر پولادوند از دستان رستم بگریزد میتواند توس را تشخیص دهد که اگر درست تشخیص دهد توس و گیو با اعلام راوی کشته میشوند و اگر اشتباه بگوید پولادوند کشته میشود و اگر کاری نکند کسی خارج نمیشود.
نبرد سوم: کیخسرو و گرسیوز؛ اگر کیخسرو بتواند گرسیوز را درست تشخیص دهد گرسیوز کشته میشود و سپس کیخسرو میتواند افراسیاب را هم تشخیص دهد و اینگونه افراسیاب هم کشته میشود و اگر اشتباه بگوید کیخسرو کشته میشود و اگر کاری نکند کسی خارج نمیشود.
نبرد چهارم: گودزر و پیران ویسه؛ اگر گودرز، پیران ویسه را تشخیص دهد پیران ویسه با اعلام راوی کشته میشوند و اگر اشتباه بگوید گودرز کشته میشود و اگر کاری نکند کسی خارج نمیشود.
نبرد پنجم: گیو و گروی زره؛ نبرد حیاتی برای ایرانیان، اگر گیو بتواند درست تشخیص دهد، قاتل سیاوش را کشته است و ایران پیروز نهایی بازی است و اگر اشتباه تشخیص دهد خودش کشته میشود.
قبل از آغاز نبرد آخر راوی از همه میخواهد تا چشم باز کنند و شاهد نبرد آخر باشند.
نبرد ششم: گروی زره و سیاوش؛ نبرد حیاتی، اگر گروی زره بتواند سیاوش را درست حدس بزند تورانیان پیروز نهایی هستند و اگر اشتباه بگوید ایرانیان پیروز نهایی بازی هستند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.